+ مرقد امام خمینی(ره)
اینجا چرا قابل هضم و درک نیست؟
آخه که چی؟
هزینه های اینجا از کجا میاد؟
چقدر هزینه میشه؟
اصلا کی این وظیفه رو تعیین کرده؟
انقدر تضاد و فاصله با اندیشه ها و آرمانهای امام خمینی(ره) غیرقابل درکه...
+ مرقد امام خمینی(ره)
اینجا چرا قابل هضم و درک نیست؟
آخه که چی؟
هزینه های اینجا از کجا میاد؟
چقدر هزینه میشه؟
اصلا کی این وظیفه رو تعیین کرده؟
انقدر تضاد و فاصله با اندیشه ها و آرمانهای امام خمینی(ره) غیرقابل درکه...
پس نتیجه این شد که: در یک اقدام انقلابی و قاطع به کمیسیون مشترک برجام شکایت بردیم!!! (وای وای وای!)
در 22 دی نتیجه شد یه بیانیه بی ارزش که: آمریکا تحریمهای ISA رو نقض برجام نمیدونه، و ما باید با تدبیر و امید خاصی منتظر باشیم که در روزهای آینده این تحریم ها اجرایی نشن، اونم با اون رئیس جمهورِ روانی که مردمِ متمدن آمریکا انتخاب کردن! 1
در 25 دی: اوباما تحریمهای غیرهستهای و "وضع اضطراری ملی" در مورد ایران رو تمدید کرد 2
+ خوب شکر خدا از برجام به اینور، اصلا از سایه و تهدید تحریمهای قبلی و جدید خبری نیست، بح بح به این تدبیر و امیدددد...
بخشی از مصاحبه محمد هاشمی، بردار آیت الله هاشمی رفسنجانی روز قبل از تشییع جنازه:
+ چجور مراسمی برای فردا درخور شان و شخصیت ایشون هست؟
- مردم خودشون خوب میدونن...(البته که مردم میدونن...)
- که چگونه امیدهای خودشون رو بیان بکنن...(کدوم امیدها؟ مگه در تشییع جنازه امید بیان میکنن؟)
* اصلا این حرفها با رفتار وابستگانتون و اون فتنه گرهای همیشه بیشماررر رابطه ای نداشت...
* تاریخ گذشته ها...
این دست از اصلاح طلبها، منافق ها، فتنه گرها و ضدانقلابها، پس از انتخابات 88 بوجود آمدند و پس از 9 دی 88 به آویزانیان تبدیل شدند...
درهر مناسبتی و اتفاقی خود را آویزان حوادث و شخصیت ها و اسامی میکنند که از آن سواستفاده لازم را ببرند و خود را به آن بچسبانند، یا آن را به خود...
و البته به بیماری خودبیشماربین هم دچار هستند...
مثلا روز 21 دی و مراسم تشییع آقای هاشمی رو روز رفراندوم برضد رهبری و ولایت فقیه میدونستن، و آویزان این مراسم و اسم این شخصیت شده بودند.
اما نگاه عاقل اندر سفیه مردم ولایت مدار، که از کنار جمعهای مثلا 10 نفره این آویزانیان رد می شدند، رفراندوم عظیمشون رو به هم زد...
شما وصله ناجوری هستید، که به هیچ چیز نمی چسبید، جز به خائن ها، ضد انقلاب ها و بی دینها...
دوست ندارم پشت سرشون حرفی بزنم...مخصوصا که برخی موضع گیری هاشون، باعث حرفها و قضاوتهای مختلفی در موردشون شد و این مرگ ناگهانی تعجب برانگیز شد...
ولی در هر صورت در این چندسال اخیر، جایگاه خودشون یا فرزندشون، خیلی چیزهارو نشون داد که نبود یا بودنشون چقدر میتونه مهم باشه.
فقط بعضی رفتار و موضع گیریهاشون باعث سواستفاده ی عده ای شد،
و البته ظاهرا باعث توهم همون عده، پس از فوت ایشون هم همچنین...
یا شایدم برنامه ریزی برای سواستفاده های بیشتر و فتنه های دیگر...
ایشون جایگاه و اهمیت خاصی داشتند و دارن،
ولی نه اون اندازه ای که اصلاح طلب ها سعی میکنن ازش بهره برداری کنن...و ایشون رو به خودشون بچسبونن...
من هیچوقت آیت الله هاشمی رو اصلاح طلب نمیدونم...
بنابراین در نبودشون اتفاق خاصی نمیافته،
جز اینکه فتنه گرا و اصلاح طلب ها الان نمیتونن از برخی حرفهاشون یا چسبیدن بهشون سواستفاده کنن...
به عنوان یه مبارز انقلابی در اون زمانها و شجاعتشون در اون برهه تاریخی، و همینطور برخی مواضع معتدل و مصلحت اندیشانه و همراه بودنشون با ولایت فقیه، بهشون احترام قائلیم، روحشون شاد...
+ ما پیرو ولایت فقیه و رهبر عزیزمون هستیم، خدا حفظشون کنه برامون...
بعد از شنیدن خبر گورخواب ها، فکر همه این بود که کاش حداقل یه جای خواب گرم تو این سرمای استخوان سوز داشته باشن و یکی از این فلاکت درشون بیاره.
خوشبختانه چند روز بعدش من این تصاویر و منتقل شدن اونها، و خیلی های دیگر رو به گرمخانه ها دیدم و کمی دلم گرم شد که باز خوبه:
+ درسته که اینها بیشترشون معتاد هستن و خودشون در سرنوشتی که دارن کاملا مقصر هستن، ولی در عین حال بازهم باید بهشون کم کرد. باید به فکر ترک دادن و معالجه اونها بود و براشون کار و فعالیتی ایجاد کرد که مجبور به کارهای اینچنینی نشن.
+ وزیرکشور: گورخوابها خودشان به گرمخانه نمیروند
حالا یکی از همین "خود خس و خاشاک پندارها" بیاد ببینم چجوری خودش رو به این خس و خاشاکی که آقای دکتر احمدی نژاد گفتن، میچسبونه؟!
جز اینکه باید غیر اون 40 میلیون نفر رای دهنده باشه و ضدانقلاب و خائن...؟
اصلا درمورد اون جنبش سبزی ها و اغتشاشی ها؛ کسی که دست به دامن انگلیس و بی بی سی و VOA و دروغ پراکنی و شهیدسازی بشه اصلا حرفش قابل شنیدن و ارزش نیست...
کسیم که حرفی برای گفتن نداره، خودش رو به زور به خس و خاشاک بودن میچسبونه...خس و خاشاک ناچیزی که خودش رو بیشمار تصور میکرد ولی وقتی توده مردم بعد از 25 خرداد ازشون جدا شدن، در بقیه ماجراها تا 9دی فقط در حد همون خس و خاشاک و بدون پشتوانه مردمی و تفکری بودند...
گورخوابها برگشتهاند. هر کدام به داخل یک قبر سر میخورند. در تاریکی یا مشغول مواد میشوند یا به چه فکر میکنند، نمیدانیم. سکوت گورستان سنگین و هوا سرد است. یکییکی، بنرهای پاره، تکه پتوهای مندرس و تخته چوبهای نیمه سوخته روی گورها کشیده میشود. آنها مرگ را زندگی میکنند.
چطور معتاد شدی؟
پنج سال پیش من بهترین آشپز بودم؛ برای یک شرکت ارمنی با ١٠٠ تا پرسنل غذا درست میکردم، شوهرم سرکار نمیرفت، خونه بود و همیشه در حال مصرف مواد بود، من نمیدانستم که بخوره (نوعی اعتیاد که از طریق در معرض بوی مواد قرار گرفتن ایجاد میشود) معتاد شدم. صبحها سخت از خواب بیدار میشدم و سر کار چرت میزدم. یه بسته نسکافه خریدم که خوابم بپره، شوهرم دید گفت خاک بر سرت، این چیه خریدی؟ بیا، دوای تو پیش منه، یه چیزی میدم که کلا خواب از کلهات بپره، بشم شیشه داد کشیدم. بعدش من تا یک هفته نمیتانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمیتونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی میخوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کمکم کارمم از دست دادم.
دانههای درشت اشک روی گونههای فرو رفتهاش میچکد، نفس عمیقی میکشد و انگار به پنجسال گذشته برگشته است...
«میخوام ترک کنم، تو را به خدا، تو را به دینتان کمکم کنید که ترک کنم، خسته شدم، خسته شدم از هر روز گداییکردن تو عوارضی. من قبلا میآمدم قبرستان، حالم بد میشد، بار اولی که منو کشیدن پایین تو قبر تا سه روز مریض بودم و نتونستم بخوابم، اما خب چارهای ندارم، جایی را ندارم که برم.»
چرا نمیری کمپ؟
«چندبار رفتم، اما آنجا منو میزنن، موهامو میکشن. موهامو میتراشن، شلنگ رو گره میزنن و با گره شلنگ ما رو میزنن، هنوزم جای کتکهایی که خوردم روی بدنم هست، من دیگه جانی ندارم که کتک بخورم.»
متن کامل رو ببینید، حتی زن و بچه های معتاد هم در این گورها شب و روز میگذرونن | منبع خبر
+ آدرس: اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآباد باغستان در حومه شهریار
+ چی میتونم بگم؟!
#حقوق_شهروندی