۱۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

نامه امام به خانم خدیجه ثقفی (خانوادگی)

‏‏نامه‏

‏‏زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351‏

‏‏مکان: ‏‏لبنان، بیروت‏

‏‏موضوع:‏‏ خانوادگی‏

‏‏مخاطب: ‏‏ثقفی، خدیجه‏[1]

‏   « ‏‏تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم‏‎ ‎‏عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینۀ قلبم منقوش است.‏‎ ‎‏عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. ‏‏[‏‏حالِ‏‏]‏‏ من با‏‎ ‎‏هر شدتی باشد می گذرد ولی بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر‏‎ ‎‏زیبای بیروت هستم؛‏‎[2]‎‏ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی‏‎ ‎‏منظرۀ خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظرۀ عالی به دل‏‎ ‎‏بچسبد.‏

‏‏ در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک‏‎ ‎‏کشتی فردا حرکت می کند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم.‏‎ ‎‏عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همۀ حجاج را‏‎ ‎‏موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمدالله به‏‎ ‎‏سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما‏‎ ‎‏خیلی خیلی خالیست. دلم برای پسرت‏‎[3]‎‏ قدری تنگ شده است. امید است هر دو‏‎[4]‎‏ به‏‎ ‎‏سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا‏‎[5]‎‎ ‎‎‏و خانم ها‏‎[6]‎‏ کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیاره هستم.‏

‏‏    ‏‏به خانم شمس آفاق‏‎[7]‎‏ سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر‏‎[8]‎‏ سلام برسانید.‏‎ ‎‏به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید.‏

‏‏     صفحۀ مقابل را به آقای شیخ عبد الحسین بگویید برسانند.‏

‏‏     ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح الله .‏

‏‏     عکس جوف در حال دلتنگی از حرکت نکردن.‏‎ [9]»

منبع: صحیفه امام جلد اول، صفحه 2

پانوشت:

  1.  ملقّب به قدس ایران، همسر امام خمینی.
  2.  برای عزیمت با کشتی به عربستان برای انجام اعمال حج.
  3.  آقای سید مصطفی خمینی که در آن زمان سه ساله بوده است.
  4.  اشاره به آقامصطفی و فرزند دیگرشان که درآن زمان هنوز به دنیا نیامده بود و چند روز پس از نگارش این نامه در زمانی که امام در سفر حج بودند، متولد گردید و او را «علی» نام گزاردند.وی درکودکی بر اثر بیماری درگذشت.
  5.  آقای میرزامحمد ثقفی، پدر همسر امام خمینی.
  6.  مادر و مادربزرگ همسر امام خمینی که در آن زمان در قید حیات بوده اند.
  7.  شمس آفاق ثقفی، خواهر همسر امام خمینی.
  8.  آقای دکتر علوی.
  9.  اشاره به نبودن کشتی جهت عزیمت به جدّه.

 

+ بدون شرح بیشتر... :)

  • ۲
  • رضا میرکریمی در برنامه راز نادر طالب زاده - سینمای دینینادر طالب زاده مجری کارشناس برنامه "راز " دیشب میزبان سید رضا میرکریمی کارگردان و فیلمنامه نویس سینما بود.
    سید رضا میرکریمی فارغ التحصیل گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای تهران است و در گروه سینمای فرهنگستان هنر نیز عضویت دارد. وی فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۶ با فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری برای او آغازکرد و سپس فیلم‌های کوتاه ۱۶ میلیمتری یک روز بارانی و ۳۵ میلیمتری خروس را ساخت. برخی از آثار سینمایی میرکریمی در مقام کارگردان می‌توان به یک حبه قند – به همین سادگی – خیلی دور، خیلی نزدیک – اینجا چراغی روشن است – زیر نور ماه و کودک و سرباز و امروز اشاره کرد.

    برنامه "راز " به تهیه کنندگی محمدرضا محمدی نجات در گروه اجتماعی شبکه چهار سیما تهیه و تولید می‌شود و شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۳ به صورت زنده از شبکه چهار سیما پخش و روز بعد ساعت 17 باز پخش می‌شود.

    مشاهده در آپارات

     

     

    بخشی از صحبت های ایشون درباره پیش تحقیق فیلم محمد رسول الله اثر مجید مجیدی:

    «...پیامبر ما در 40 سالگی مبعوث شد.
    غالب علمای ما اعتقاد دارن که پیامبر از ابتدا پیامبر بود، خودشم میدونست.
    پس روز مبعث چه روزی بود؟
    اون روز، روز اجازه ابلاغ بود!
    یعنی روزیه که شرایط آماده شد برای ابلاغ!
    خوب این رو با خودمون فکر کنیم: یعنی قبلش پیامبر توی یک جامعه ای که در اقلیت بود زندگی کرد، به تنهایی، فقط این راز بین خودش بود، خودش میدونست که کیه، با مشرکین با بت پرستها با کفار 40 سال زندگی کرد. توی این 40 سال همه اون چیزی که میخواست توی سال چهلم ابلاغ کنه رو عمل کرد، بدون اینکه شعارش رو بده! و بعد اجازه ابلاغ بهش داده شد...»

     

    + پیشنهاد میکنم اگر علاقه به این موضوعات و ترویج دین و سینمای دینی و حتی روشهای تبلیغ دین و شناساندن انقلاب و دین اسلام به سایر نقاط جهان و سایر فرهنگ ها و جوامع دارید، حتما این قسمت رو مشاهده کنین! ;-)

  • ۴
  • نماز صبح در ماه رمضان، شاید یکی از اول وقت ترین نمازها باشه در بین کل نمازها...بعد افطار هم که باید خیلی اراده قوی داشته باشی که نمازت اول وقت بشه... :دی

    میخوام از نماز صبحم بگم، یعنی یکی از نماز صبح هام. چون الان که به ذهنم رسید نماز صبحم رو اینجا بنویسم، همزمان این فکر هم به ذهنم اومد که هر نماز صبحی شاید برای خودش منحصر به فرد باشه(و به همین ترتیب هر نمازی) و دیگه تکرار نشه...

     

    اول از وضو شروع میشه:
    وضو میگیرم قربه الی الله! همراه با صلوات...

    با باز کردن جانماز، همیشه این به ذهنم میاد که اذان رو هم بگم یا نه؟ چون این از بچگی یادمه که وقتی علاوه بر اقامه، اذان رو هم خودت بخونی، هزاران ملائکه و فرشته هم پشت سرت به نماز میایستن و این خیلی وسوسه انگیزه...

    اذان: حضور قلب رو فقط با توجه به معانی میتونم به دست بیارم، که البته میزانش در طول نماز مدام در حال تغییره... شهادت میدهم که محمد(ص) پیامبر و رسول خداست. بشتابید به سوی بهترین اعمال، هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست!

    نیت: استغفرالله ربی...دو رکعت نماز صبح میخوانم، واجب قربه الی الله!

    حمد:
    به نام خداوند بخشنده مهربان...
    خدایی که مهربانیش رحمانی و رحیمی است، یعنی چون همه را شامل میشود پس من را هم حداقل شامل میشود. مالک روز جزاست. خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می خواهیم. ما را به راه راست هدایت کن. این روزها بیشتر به این آیه توجه دارم، چون چند روز پیش رهبرم در این باره صحبتی کردن، که مشکلات ما و جهان از اینه که راه راست رو گم می کنیم. با تاکید میخونم و از ته دلم میخوام که خدایا منو هم مثل بقیه به راه راست هدایت کن و در راه راست نگه دار...
    نه راه اونهاییکه بهشون غضب کردی و نه گمراهان...خدایا میترسم از اینکه جزو گمراهان باشم و حواسم نباشه...

    سوره(اخلاص):

    بگو او خدای یگانه است. یعنی همه شریکهای دنیوی که در ذهنم هستن رو کنار بذارم.

    خدایی که بی نیاز است. در مقابل خدایی هستم که بی نیازه...و این منم، انسانی که پر از نیازه، پس باید حواسم باشه...

    خدایی که همتایی نداره...

    رکوع: در مقابل خداوند بزرگی که پاک و منزه هست سپاس گزارم.

    سجده: بندگی در برابر خدای بلند مرتبه و حمد و سپاس از سر بندگی و تسلیم...شاید در سجده بیشتر در محضر خدا بودن رو حس میکنم، از اینکه در مقابل این عظمت و خدایی سر سجده فرود آوردم و میتونم حتی بهش نزدیک باشم...

    بحول الله و قوته اقوم و اقعد: هر بخشی از نماز هر از گاهی برام معنی و مفهوم جدید و متفاوتی به خودش میگیره. این قسمت هم مدتی هست که برخی ناتوانی ها و مشکلاتم رو به یادم میاره و توانایی و قدرت خدا رو در مقابلشون می بینم و به خودم امید میدم که هرچی باشه دست خدا چیزی نیست...

    دوباره حمد و سوره...

    و قنوت رو یه فرصت میدونم. یه فرصت که بسته به حال و احوالم ازش استفاده میکنم...یعنی دوست دارم طولانی باشه و تا جاییکه میشه غیردنیوی. از صلوات شروع میشه...

    "ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه، و قنا عذاب النار" خدایا در دنیا و آخرت به ما نیکی و بهترینی که خودت صلاح میدونی رو عطا کن و ما را از عذاب جهنم دور فرما...

    "رب ادخلنی مدخل صدقٍ و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطاناً نصیرا" خدایا ورود من به کارها و مسائل مختلف رو با صدق و راستی قرار بده و خروج و اتمام کارهام رو هم با صدق...برای من از جانب خودت کمک و یاری قرار بده تا شکست نخورم یا لغزشهام رو جبران کنم...این دعا رو اتفاقی در یکی از شبهای رمضان سالهای پیش یاد گرفتم وقتی که دنبال یه همچین دعا و مضمونی بودم و باخودم گفتم چی بهتر از آیه قرآن...


    سجده آخر و یکم مراوده بیشتر با خدا رو از دوران سربازی یاد گرفتم، برام همیشه جای سواله که چرا قبلا بهش توجه نکرده بودم؟ چندتا ذکر این سجده رو از روحانی نماز جماعتمون یاد گرفتم: "یا لطیف ارحم عبدک ضعیف..." ..."رب صل علی محمد و آل محمد"...این سجده هم باز از اون فرصت هاست...

    تشهد و سلام: باز سعی میکنم در حضور خدا بودن رو حس کنم و حمد و سپاسی که سزاوار خداست...محضر و وجود پیامبر مهربانی و رحمه للعالمین رو درک کنم و به یاد بیارم که چه نعمتی نصیبمون شده...کاش منم جزو بندگان صالح خدا باشم...

    و ذکرهای بعد نماز: "اللهم انت ربی لا شریک لک اصبحنا و اصبح الملک لله" و دعای "اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ..."

     

    + این پست رو به دلایل مختلفی نوشتم،

    مثلا یه دلیلش این بود که میخواستم از دوستان بخوام اونها هم پستی شبیه این بنویسن، تا از چیزهایی که بلدیم از هم یاد بگیریم، مخصوصا ذکرهای مختلف در حین نماز و یا بعد نماز...از تسبیحات حضرت فاطمه زهرا(س) تا ذکرهای دیگر...و حتی غیر نماز. مثلا چیزی شبیه دعوت به چالش! اما نه از این چالش های بی محتوا و بیهوده...یه چالش ارزشمند.

    دلیل دیگرش اینه که از حضور قلب در نماز بیشتر بدونم. که بقیه چجوری نماز میخونن و چه حسی و احوالاتی دارن...درسته، شاید خیلی از احوالاتمون خصوصی باشن بین ما و خدامون و حتما من هم خیلی چیزهارو ننوشتم...ولی خوب به هرحال این مهمه که چجوری و با چه روش و دیدی این حضور قلب رو به وجود میاریم؟ شما چطور اینکارو میکنین؟


    +راستی ممکنه در بعضی جاها اشتباهی داشته باشم یا برداشت غلطی در ذهنم بوده باشه، یا در جاهایی معانی و تفاسیر بهتری بوده باشه که من نمیدونم؛ خوشحال میشم نظرتون رو در این مورد هم در میون بگذارید.


    + دقت کردین زمان توی ذهن آدم خیلی کند میتونه بگذره و حتی متوقف بشه؟ انقدر که حجم فکرها و حرفها و تصورات زیاده...

    + حالا نظرتون رو در مورد این چالش بگین، به نظرتون خوبه همچین چالشی بذاریم و دوستانمون رو دعوت کنیم که پستی در این خصوص و یکی از نمازهاشون بذارن؟ با هر ساختاری که خودشون دوست دارن نه لزوما مثل این پست یا با عنوانی شبیه عنوان همین پست...

     

  • ۲
  • رهبری در مورد مسائل فرهنگی و ربنای شجریان

    تلاش جدّی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه. نگویید در دانشگاه دیگر نمیشود کاری کرد؛ شنفتم این را که بعضی‌ها میگویند که « آقا، دیگر در دانشگاه نمیشود کاری کرد»؛ نه آقا، در دانشگاه خیلی میشود کار کرد، اتّفاقاً در دانشگاه باید کار کرد. چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکّلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البتّه خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگرچنانچه رابطه‌ی قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.

     گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید این‌همه ما مسئله‌ی فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله‌ی اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله‌ی سینما، یک مسئله‌ی مهم است، [یعنی] مسئله‌ی فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلم‌ها- اداره‌ی هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئله‌ی این‌جوری میشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان می‌بینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله‌ی اصلی؛ نامه‌نگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله‌ی اصلی را از مسئله‌ی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله‌ی اصلاً بی‌اعتبارِ بی‌اهمّیّت فرعی را به‌عنوان یک مسئله‌ی اصلی، درشت میکنند. وقتی این‌جوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آن‌وقت اینجا جای همان آتش‌به‌اختیاری است که عرض کردم.

    [بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان، 17 خرداد 96]

  • ۲
  • سخنان مهم رهبر انقلاب درمورد سند 2030« مسئله استقلال خیلی مهم است؛ مسئله‌ی سند ۲۰۳۰ از این قبیل است. حالا بعضی می‌آیند می‌گویند ما تحفظ دادیم یا گفتیم فلان چیزش را قبول نداریم؛ نه، بحث سر این‌ها نیست؛ فرض کنیم در این سند هیچ‌چیز واضح بیّنی هم که مخالف اسلام باشد وجود نداشته باشد؛ که حالا وجود دارد؛ من حرفم این است که نظام آموزشی کشور نباید بیرون کشور نوشته شود.

    ایشان تاکید کردند: آن‌ها که خیال می‌کنند ما گزارش درست نگرفتیم؛ نه، گزارش‌های ما گزارش‌های درستی است. شما می‌گویید این سند مثلاً خلاف اسلام ندارد، داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است. نظام آموزشی ما را چهار نفر بنشینند در یونسکو بنویسند! چرا؟ این همان مسئله‌ی استقلال است.»

    بیانات مهم دیروز رهبر انقلاب درباره سند٢٠٣٠ - 17 خردادماه 96

  • ۳
  • پیام به فرماندهان و مسئولان سپاه (رسالت فرماندهان سپاه در زمان صلح)

    گزیده ای از پیام:

    « ولی در شرایط عادی باید با سعۀ صدر و به دور از‏ حب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همۀ اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها و‏‎ ‎‏طرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همت گماشت، و‏‎ ‎‏تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیۀ آحاد و افراد این کشور، بر اساس‏‎ ‎‏اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و‏‎ ‎‏ارتش بیست میلیونی، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط‏‎ ‎‏کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که در‏‎ ‎‏میدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیز‏‎ ‎‏برقرار بوده به مجامع داخلی و به همۀ محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده‏‎ ‎‏شود، تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفتها و تفرقه ها و بی تفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که‏‎ ‎‏این سرمایه های عظیمی که محصول سالها تجربه و تلاش در عُسرتها و فراز و نشیبها بوده‏‎ ‎‏است، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.‏ »

    متن کامل پیام در ادامه مطلب»

  • ۱
  • ماه رمضان و قرآن

    چند مورد از ختم های قرآن که در بلاگستان و به همت برخی دوستان در جریان هست و میتونیم در این فرصت و حتی غیر ماه رمضان ازشون استفاده کنیم:

    1. قرآن بخوانیم > وبلاگ: اینجا می نویسم
    2. محفل قرآنی> وبلاگ فانوس جزیره
    3. ختم قرآن ماه رمضان > وبلاگ بانوچه
    4. طرح ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان 2

     

    مطلب مرتبط:

     

    + اگه بازم موردی میشناسید، معرفی کنید :)

    + فهمیدن معانی و یاد گرفتن زبان قرآن هم مورد توجهمون باشه حتما ;-)

  • ۵
  • سخنرانی دکتر حسن رحیم پور ازغدی:

    ابعاد فرهنگی سند 2030 و تحمیل ایدئولوژیک اومانیزم
    «سازمان ملل، ابزار حاکمیت غرب بر جهان»

    دکتر رحیم پور ازغدی - ابعاد فرهنگی سند 2030 و تحمیل ایدئولوژیک اومانیزم


    ← لینک ویدئو در تلگرام (77MB)

    ← لینک فایل صوتی این سخنرانی در تلگرام (29MB)

    ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

    📍 لینک مشاهده در تلوبیون
    📌 خبر این سخنرانی، در سایت تسنیم: طبق سند ۲۰۳۰ می‌خواهند به فساد و انحراف جنسی مشروعیت بدهیم.
     

  • ۴
  • هنر و سینما

    فکرش رو بکنید، کار انقدر برعکس شده که ما باید برای رعایت شدن اصول و احکام اسلامی در رسانه ها توضیح و توجیه بیاریم و حتی این رعایتها در نظر عده ای عجیب باشه!

    یعنی چی؟! یعنی به نظر من اصلا چرا ما باید بر اصول و قواعد چیزی که پایه و اساسش اشتباه و در اغلب موارد براساس دروغ و فریب انسان شکل گرفته پایبند باشیم، و در قبال رعایت نکردن این قواعد جواب پس بدیم؟!!

    سینما، بازیگری، فیلم، تئاتر، سریال و اغلب محصولاتی که اینها دارند در یک چیز مشترکن، با اینکه ممکنه یه موضوع یا مطلب حقیقی رو مطرح کنن ولی ارائه اشون به صورت دروغی و غیرواقعیه...از طرفی اینها ذاتشون به این صورته که چون واقعی نیستن، پس یه سری واقعیات زندگی واقعی در اونها رعایت نمیشه، یعنی اصلا اینجوری پایه گذاری شدن که در این نمایش ها و فیلم ها، بازیگرها دروغگوهایی ماهر باید باشن، پس این در تمامی زمینه های بازی و رفتار و ارتباط و ارائه اشون باید رعایت بشه...

    یعنی ما چرا باید برای رعایت حجاب، رعایت ارتباط بین نامحرم، رعایت حجاب یک بازیگر زن در خانه خودش(-البته که زن نباید در خانه خودش حجاب داشته باشد، اما اصول و قواعد این سینمای مضحک غربی، چنین بستر و ساختاری ندارد. یعنی او اجبار دارد که بی حجابی داخل خانه هم، یا داخل حمام و حتی لحظات خصوصی با همسرش هم به نمایش در بیاید، چون این اصلِ مسخره در ذات این سینماست که "هرچه هست نشان بده!" - که در مورد رسانه ملی خرده میگیرن!) و همه اینگونه مسائل جوابگو باشیم؟!! اتفاقا اونها باید پاسخگو باشن که چرا چنین بستر و رسانه ای با قواعد غلطِ اینچنینی رو مجبوریم قبول کنیم؟ و حتی چون این قواعد غلط و مسخره را رعایت نمیکنیم، پس ما غیرمنطقی جلوه داده بشیم؟! در حالیکه این بستر ارائه(فیلم و نمایش و...) هست که غیرمنطقی و مسخره است...یعنی ذات اینها براساس غیرواقعیت شکل گرفته و حالا باید به خاطر رعایت شدن اصول واقعی و انسانی مثل حجاب و روابط نامحرم در فیلمها، به اینها پاسخگو هم باشیم...این هست که مسخره است...اجبار واقعی اتفاقا برای قبول اصول و قواعد این سینمای مضحک است که مدام دارد دیکته میشود، و ایران اسلامی زیربار آن نمیرود.
    حالا همین موضوع رو در سایر زمینه های هنر و ارائه و رسانه میشه دید...موسیقی، نقاشی و...

     

    پ.ن: در مطلبی هم در مورد غلط بودن اظهارنظرهای سیاسی هنرمندان و افراد شاخص غیرسیاسی، و جهت دادن و خط دادن اونها به عموم مردم خواهم نوشت.

  • ۴
  • بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

    الم ﴿١ ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ﴿٢ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿٣ وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤ أُولَـٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ (سوره بقره، آیات 1 تا 5)

     

    خداوند ویژگیهاى پرهیزکاران را از نظر ایمان و عمل درپنج عنوان مطرح مى کند:

    1ـ ایمان به غیب

    نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که ایمان به غیب دارند: (الذین یؤمنون بالغیب) (سوره بقره، آیه 3). ایمان به غیب درست نخستین نقطه اى است که مؤمنان را از غیر آنها جدا مى سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منکران خدا و وحى و معاد قرار مى دهد و به همین دلیل نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب ذکرشده است.

    2ـ ارتباط با خدا

    ویژگى دیگر پرهیزکاران آن است که نماز را برپا مى دارند: (ویقیمون الصلوة) (سوره بقره، آیه 3). نماز که رمز ارتـبـاط بـا خـداسـت، مـؤمـنانى را که به جهان ماورای طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمى و هـمـیـشـگى با آن مبدأ بزرگ آفرینش نگه مى دارد. آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى کنند. چنین انسانى احساس مى کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید و این بزرگترین عامل تربیت او است.

    3ـ.ارتباط با انسانها

    آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمرى با خلق خدا دارند و به همین دلیل سومین ویژگى آنها را قرآن چنین بیان مى کند که از تمام مواهبى که به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند: (و مما رزقناهم ینفقون) (سوره بقره، آیه 3). و خلاصه ازتمام سرمایه هاى خویش به آنها که نیاز دارند مى بخشند, بى آنکه انتظار پاداشى داشته باشند.

    4- ایمان به تمام پیامبران و برنامه هاى الهى

    قرآن مى گوید که آنها کسانى هستند که به آنچه بر تو نـازل شـده و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند: (والذین یؤمنون بما انـزل الیک و ما انـزل من قبلک) (سوره بقره، آیه 4).

    5- ایمان به رستاخیز

    صـفـتـى اسـت که در این سلسله از صفات براى پرهیزکاران بیان شده است. آنها به آخرت قطعا ایـمـان دارنـد: (و بـالا خرة هم یوقنون) (سوره بقره، آیه 4). آنها یقین دارند که انسان عبث و بى هدف آفریده نشده، آفـریـنش براى او خط سیرى تعیین کرده است که با مرگ هرگز پایان نمى گیرد. فرد پرهیزکار اعتراف دارد کـه عـدالـت مـطـلق پروردگار در انتظار همگان است و چنان نیست که اعمال ما در این جهان، بـى حـسـاب و پـاداش بـاشـد. ایـن اعتقاد به او آرامش مى بخشد. از فشارهائى که در طریق انجام مـسـئولـیـتـهـا بر او وارد مى شود نه تنها رنج نمى برد بلکه از آن استقبال مى کند و مطمئن است کـوچـکـتـریـن عـمـل نـیـک و بد پاداش و کیفر دارد. باور دارد که بعد از مرگ به جهانى وسیع تر که خالى از هـرگـونـه ظـلـم و سـتـم اسـت انـتـقـال مـى یابد و از رحمت وسیع و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شود.

    سپس اشاره اى می کند به نتیجه و پایان کار مؤمنانى که صفات پنجگانه فوق را در خود جـمع کرده اند و مى گوید: اینها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند و ایـنـهـا رسـتـگـارانـنـد: (اولئک هم المفلحون) (سوره بقره، آیه 5).

    منبع

  • ۰