۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افغانستان» ثبت شده است

 شعری که سید ابوطالب مظفری شاعر افغانستانی به مناسبت به خاک و خون کشیده شدن تظاهرات جنبش روشنایی توسط داعش سروده:


افغانستان پردردخون سفید و سرخ و حبش هست در زمین
خون می‌دهیم و باز عطش هست در زمین
ضحاک پیر غازه طلب می‌کند زما
هر روز خون تازه طلب می‌کند زما
خون گلوی کیست برین سنگفرش داغ
اینک سزای آنکه طلب می‌کند چراغ! ...


عکس: الجزیره

 

+ خدایا امام زمانمون رو برسون... :(

  • ۲
  • روح پاره پاره ام را
    با نخ و سوزن میدوزم ...

    گرچه دیگر زیبااااانیست ..
    اما میشود صبر کرد

    چون من از خاک همین سرزمینی
    که برای تو آشناست ...روییده ام ....

    من با همین زبان مادری تو
    سخن میگویم ...

    من در همین هوایی که تو
    نفس میکشی نفس میکشم

    پس چرا اینقدر بیگانه ..
    غلام و فروخته شده ای ..؟

    چرا هوای غم
    در فضایش آکنده است ..

    چرا دیگر در نفسهایت عطر آشنایی
    و دوستی نیست ...

    چرا میخواهی حس اسارت
    را هدیه کنی تا آزادی ..

    چرا درسرزمین من و ما ..
    تو اینطور نامهربان شده ای.....

    گویی از این سرزمین نیستی..
    گویا بنده با خدا ... از جنس انسان نیستی...
    مجیدی ...👪 sad

  • ۷