تفکر از جامعه رفته است و فقط اطلاعات متراکم وجود دارد. امروز در متن تهران یک جوان 20 ساله میبینم، ساده و خنگ. یک ذره زبلی در جوانان ما نیست. چون فکر نکردند زیرکی ندارند. این زیرکی محصول تفکر است. نسل امروز به دو دلیل احمق است تراکم اطلاعات، رفاه بیش از حد، جوانها سوسول شدند، رفاه، سوسولگرایی و تراکم اطلاعات مجال فکر کردن را گرفته و به راحتی میتوان سر جوانان امروزی کلاه گذاشت.
- آینده کشور با این نسل چه میشود؟
آیندهای خیلی خطرناک در انتظار این نسل است. البته تمامی دنیا سوسول شده است نه تنها ایران. اگر ما فقط سوسول بودیم خطرناکتر میشد حریفهای ما هم سوسول هستند.
- در این وضعیت چه بر سر علم و تعقل خواهد آمد؟
علم پیش میرود اما ممکن است تعقل پیش نرود. علم پیش میرود اما لزوما فلسفه پیش نمیرود. تعقل ناشی از هستیشناسی است. اما علم یعنی چه کار بکنیم و چه کار نکنیم. کسی که هستی شناسی ندارد نادان میشود اما میداند چه را با چه ترکیب کند تا یک چیز درست شود.
دیگه جمع هم نباید بست همه که اینجوری نیستن!