۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرب» ثبت شده است

بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها - 96/3/31

رهبر انقلاب استقلال کشور

«دو جور نقش‌آفرینی وجود دارد: یکی شاگردپروری و عالم‌پروری است یعنی نقش‌آفرینی روی دانشجو؛ یکی نقش‌آفرینی در بیرون محیط دانشگاه؛ دو جور نقش‌آفرینی ما توقّع داریم که اساتید دانشگاه ما داشته باشند.

 امّا در مورد شاگردپروری، اهمّیّت این کار خیلی بالا است. شما میخواهید نیروی انسانی را آماده کنید برای یک دوران آینده‌ی بسیار پرمسئله؛ دورانهای آینده‌ی ما یعنی دهه‌های آینده‌ی ما، دهه‌های بسیار پُرمسئله‌ای است؛ مسائل گوناگونی [دارد]؛ می‌بینید تحوّلات دنیا را؛ تحوّلات بسیار سریع و بسیار قاطع [است]. یا این است که این تحوّلات آینده، موجب خواهد شد که این حباب وابستگی، این حصار وابستگی‌ای که به‌صورت تاریخی روی ملّت ایران گذاشته شده است، شکسته خواهد شد و ما از این حباب و از این حصار بیرون می‌آییم و جای خودمان را پیدا میکنیم، شأن خودمان را پیدا میکنیم، حرف خودمان را در دنیا عَلَم میکنیم، مطرح میکنیم -ما حرف داریم، نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازه‌ی زیادی دارد- و در دهه‌های آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بی‌اعتماد بود -اگر این‌جور بود- آن‌وقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطه‌ی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چه‌جوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است.»

متن کامل بیانات  | صوت

  • ۱
  • سخنرانی دکتر حسن رحیم پور ازغدی:

    ابعاد فرهنگی سند 2030 و تحمیل ایدئولوژیک اومانیزم
    «سازمان ملل، ابزار حاکمیت غرب بر جهان»

    دکتر رحیم پور ازغدی - ابعاد فرهنگی سند 2030 و تحمیل ایدئولوژیک اومانیزم


    ← لینک ویدئو در تلگرام (77MB)

    ← لینک فایل صوتی این سخنرانی در تلگرام (29MB)

    ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

    📍 لینک مشاهده در تلوبیون
    📌 خبر این سخنرانی، در سایت تسنیم: طبق سند ۲۰۳۰ می‌خواهند به فساد و انحراف جنسی مشروعیت بدهیم.
     

  • ۴
  •  


    دریافت

    لینک در کانال تلگرام

  • ۰
  • رهبری

    مقام معظم رهبری روز یکشنبه در هفته گرامیداشت مقام معلم با معلمان و فرهنگیان دیدار کردند.

    رهبر انقلاب اسلامی در بیانات خود به موضوع پذیرش سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو از جانب دولت اشاره کردند و با انتقاد شدید از این موضوع گفتند: این سند و امثال آن، مواردی نیستند که جمهوری اسلامی ایران تسلیم آنها شود، و امضای این سند و اجرای بی سر و صدای آن قطعاً مجاز نیست و به دستگاههای مسئول نیز اعلام شده است.


    حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: به چه مناسبت یک مجموعه به اصطلاح بین المللی که تحت نفوذ قدرتهای بزرگ نیز قرار دارد، به خود حق می دهد که برای ملتهایی با تاریخ و فرهنگ و تمدن گوناگون، تکلیف معین کند.

    ایشان با تأکید بر اینکه اصل این کار غلط است، خاطرنشان کردند: اگر چنانچه با اصل کار نمی‌توانید مخالفت کنید، صراحتاً اعلام کنید که جمهوری اسلامی ایران در زمینه آموزش و پرورش، دارای اسناد بالادستی است و احتیاجی به این سند ندارد.

    رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از شواریعالی انقلاب فرهنگی گفتند: این شورا باید مراقبت می کرد و نباید اجازه می داد که کار تا جایی پیش برود که اکنون ما مجبور به جلوگیری از آن شویم.


    حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اینجا جمهوری اسلامی ایران است و در این کشور مبنا اسلام و قرآن است. اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر و فاسد غربی بتواند اعمال نفوذ کند. در نظام جمهوری اسلامی پذیرش چنین سندی، معنا ندارد.

    بیشتر بدانید: سند 2030 چیست؟

  • ۲
  • همه همیشه از اجبار فرهنگی و اینا حرف میزنن...مخصوصا در ایران و صدا و سیمای ایران...

    ولی من میگم یه اجبار بزرگ تر و بدتر از طرف این رسانه های مقابل صداوسیما و افراد مثلا روشنفکر و سیستم فکریشون بر مردم و جوامع حاکمه(چه ایران چه خارج ایران)...

    اینکه تفکرات مثلا آزاد اندیشانه و مدرن خودشون رو میخوان در قالب داستان و فیلم و سریال و برنامه های مختلف ماهواره ای به مردم اجبار کنن...اسمش رو هم میذارن آزادی در انتخاب...در حالیکه این عین اجباره...اجبار به قبول بی بندوباری و آزادی های جنسی حیوانی و زیر سوال بردن خانواده و فرهنگ و آداب و رسوم انسانی به اسم برابری زن و مرد و حقوق بشر و این چیزهای ساختگی...پر وبال دادن به تمایلات جنسی غیرطبیعی و غیرانسانی مثل همجنس بازی و لواط و طبیعی سازی اونها در ذهن مخاطب...
    رسانه ای که آرمان گرایی و متعالی شدن انسان در پس زمینه اش نباشه، با هر عنوان آزادی انتخاب و آزادی بیان هم که بیاد جلو، ماهیتش کثیفه...

  • ۱


  •  
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     دریافت            دریافت             دریافت             دریافت              دریافت             دریافت                  

    بخش هایی از این نامه:

    جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

     

    اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟

     

    با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

     

    از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

     

    اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد.

    متن کامل در ادامه مطلب...

  • ۱